او «پسرِ خوب» رسانه استان بود. خبرنگاری متین، بیادعا و کاربلد که در دوران رکود فعالیتهای رسانهای استان سهمی درخور در سرپا نگه داشتن خبر در حوزههای مختلف داشت. او خبر مینوشت، مصاحبه میکرد، طراحی بلد بود و پایگاه خبری میچرخاند؛ همه آنچه از یک روزنامهنگار محلی انتظار میرود.
تلاقی روز تولد و وفات رشید با روز قلم، وداعی مرموز و فراموشنشدنی برای رشید ۳۴ ساله ما رقم زد تا سالهای سال حسرت لحظاتی که میتوانست در کنارمان باشد را بخوریم. نقش اول ماجرا باز هم با «سرطانِ لعنتی» بود که معلوم نیست بعد از رشید در کمین کدام یک از ما و عزیزانمان نشسته است.
او رفت و یک جای خالی تا ابد اذیتمان خواهد کرد. به قول شوپنهاور: «آن اندوه ژرفی که از مرگ یک دوست بر ما غالب میآید از این واقعیت بر میخیزد که در هر شخصی چیزی وجود دارد که فقط مختص اوست و ما قادر به بیانش نیستیم!»